به گزارش مهر به نقل از شبکه تلویزیونی المنار لبنان، در این بیانیه آمده است : لحنی که در تمام بندهای اساسی سند 14 مارس به کار رفته است؛ به مثابه همراهی با دسیسه های آمریکا در منطقه است و به طور نهایی موضع آشکار خود را در طرفداری از گزینه های آمریکا تثبیت می کند.
در بخش دیگر بیانیه آمده است : آیا متهم کردن صریح مقاومت به اینکه به نفع خارج و تلاش برای از بین بردن تصمیم ملی تلاش می کند و مبارزان آن ارتشی هستند که تحت حاکمیت کشور بیگانه قرار دارند؛ به منزله خوار شمردن خونهایی که در راه دفاع و آزادی وطن ریخته شده است، نیست؟
در ادامه گفته شده است : منطق متهم کردن به مزدور و خیانت ابزاری است که طرفداران دولت همواره آن را در سخنرانیهای خود به کار می گیرند و از دیگران نیز می خواهند که آن را بپذیرند و اگر مقاومت با دلیل حق دفاع مشروع از خود را به کار می گیرد ؛ برخی وجود دارند که شیوه خیانت را در پیش می گیرند.
حزب الله افزود: توجه به اسرائیل به عنوان یک قوای منطقهای و از بین بردن صفت دشمنی از آن و سوق دادن این رژیم به رویارویی با ایران یا هر کشور اسلامی و عربی دیگر و قرار دادن آنها به طور مساوی، در حقیقت تلاشی برای پیوستن به توطئه و دسیسههای دولت آمریکا به شمار می رود و سرپوشی ساده است که می خواهد توجیهی به اسرائیل دهد و در بندهای دیگر رها شود و از طریق گزینه صلح خیالی به ایجاد راه حلهایی با این رژیم روی بیاورد.
در پایان بیانیه آمده است : سیل اتهامات علیه حزب الله و نادیده گرفتن ملی گرایی این حزب در کنار این امور، جریان 14 مارس دست همکاری دراز می کند؛ بدون اینکه قصد این کار را داشته باشد، زیرا کسی که دست همکاری می گشاید باید توانایی به رسمیت شناختن دیگری و همکاری با آن برای ایجاد دولت و جامعه را داشته باشد و به شراکت احترام بگذارد و برای تحمیل گزینه های آمریکایی بر بخش اساسی از لبنان تلاش نکند.
جریان حاکم در لبنان موسوم به 14 مارس با برگزاری کنفرانسی در بیروت، بار دیگر ادعاهای خود را بر ضد حزب الله لبنان اعلام کرده بود.
در این نشست که رهبران و عناصر احزاب تشکیل دهنده جناح 14 مارس حضور داشتند؛ سندی موسوم به "همه با یکدیگر برای رهایی لبنان از بحران تلاش کنیم" ارائه شد که در آن اهداف سیاسی جریان حاکم در لبنان و دیدگاه آن درباره حل بحران کنونی کشور را بررسی می کرد.
در این سند ادعا شده است : اختلاف شدید کنونی در لبنان مبتنی بر واقعیت طایفهای و شکاف سیاسی نیست، بلکه مبتنی بر بعد عمیق فرهنگی و ریشهای است که در آن دو دیدگاه مختلف وجود دارد که یکی مبنی بر فرهنگ صلح و زندگی در کنار یکدیگر و دیگری مبنی بر فرهنگ خشونت و جدایی است.